فرابینش

فرابینش

امام علی (ع):زکات دانش،آموختن به کسانی است که شایسته ی آنند.

بهترین جواب ها

dr.abs · 01:44 1402/02/14

 

ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ "ﻣﻐﺰ " ﻧﺪﺍﺭﺩ.

ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪﺑﺎﺷﺪ، ""ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ"" ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. 

ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ """ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ """ ﺑﺎﺷﺪ.

ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ""ﻣﻐﺰ"" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ. 

ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ

""ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸان"" ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ...

 بهترین جوابها:

بهترین جواب بدگویی:سکوت

بهترین جواب خشم :صبر

بهترین جواب درد:تحمل 

بهترین جواب تنهایی:تلاش

بهترین جواب سختی:توکل 

بهترین جواب خوبی:تشکر

بهترین جواب شکست:امیدواری

 

تقدیم به بهترین ها

یادم باشد ...

dr.abs · 15:43 1402/01/18

یادم باشد زندگی را دوست دارم.
یادم باشد قلب کسی را نشکنم.
یادم باشد زمان، بهترین استاد است.
یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست.
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم.
یادم باشد زندگی، ارزش غصّه خوردن ندارد.
یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم.
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم.
یادم باشد از بچّه ها می توان خیلی چیزها آموخت.
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام.
یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود.
یادم باشد که روز و روزگار خوش است و تنها، دل من، دل نیست.
یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود.
یادم باشد از چشمه ، درسِِ خروش بگیرم و از آسمان، درسِ پـاک زیستن.
یادم باشد که آدم ها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند.
یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم.
یادم باشد گره ی تنهایی و دلتنگی هر کس، فقط به دست دل خودش باز می شود.
یادم باشد قبل از هر کار، با انگشت به پیشانی ام بزنم تا بعدا با مشت بر فرقم نکوبم

جمعه اتون زیبا و پر از لحظه های ناب

تو تنها نیستی ...!

dr.abs · 15:34 1402/01/13

گاهی انقدر از کم حرفی خودت عصبانی هستی که احساس احمق بودن بهت دست میده .احساس می کنی که فقط باید یه سری حرفا که آدمو داره خفه میکنه رو بنویسی .

از تلاش هایی که ناکام موند...

از درد هایی که مثل بغض تو گلو گیر کرده مثل ......

خیلی حرفا خیلی حرفا 

لعنتی لعنتی 

از چی بگم ؟

میخوام انقدر بنویسم که انگشتام تاول بزنه تا از آماس ذهنی رها بشم ...حرفایی که ماه ها و سال ها تودلم مرور میشه ولی هیچ وقت قابل بیان نیست .

حرفایی که همگی فقط یه مفهومی داره اونم اینه...

خفه شدم از تنهایی 

از نبود کسی که همدرد باشه 

حتی اگه مشکلی باشه بازم مثل یه شی بی ارزش نفروشتت 

آدم هایی این کارو باهامون می کنند که هنوزم احساس می کنی یه بخشی از وجودت هستند .افرادی که حتی الان یادشون می افتی داری از زور دلتنگیشون خفه بشی درحالیکه اونا مثل یه تیکه کاغذ بی ارزش دور انداختنت...

وتو مبهوت کاراشون، از خودت می پرسی چی شد که این طوری شد ؟!

خیلی ها براشون مسخره است وازمن می پرسند: