زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.با تعجب از خدا می پرسد : بارالها،چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود!!!؟
وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
با دعا سرنوشت تغییر میکند...از رحمت الهی ناامید نشوید.
اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...
️رحمت خدا ممکن است کمی تاخیر داشته باشد اما حتمی است.
مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست. سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد.
مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت. سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود.
سقراط از او پرسید، " در آن وضعیت تنها چیزی که می خواستی چه بود؟" پسر جواب داد: "هوا"
سقراط گفت:" این راز موفقیت است! اگر همانطور که هوا را می خواستی در جستجوی موفقیت هم باشی، بدستش خواهی آورد" رمز دیگری وجود ندارد
به عارفی خبر دادند که یکى از شاگردان قدیمیاش در شهرى دور، از طریق معرفت دور شده و راه ولگردى را پیشه کرده است.
عارف چندینهفته سفر کرد تا به شهر آن شاگرد قدیمى رسید. بدون اینکه استراحتى کند مستقیماً سراغ او را گرفت و پس از ساعتها جستوجو او را در یک محل نامناسب یافت.
مقابلش ایستاد، سرى تکان داد و از او پرسید:تو اینجا چه مىکنى دوست قدیمى؟
شاگرد لبخند تلخى زد و شانههایش را بالا انداخت و گفت:
من لیاقت درسهاى شما را نداشتم استاد! حق من خیلى بدتر از اینهاست! شما این همه راه آمدهاید تا به من چه بگویید؟
عارف تبسمى کرد و گفت:
من هنوز هم خودم را استاد تو مىدانم. آمدهام تا درس امروزت را بدهم و بروم.
شاگرد مأیوس و ناامید، نگاهش را به چشمان استادش دوخت و پرسید:
یعنى این همه راه را بهخاطر من آمدهاید؟
عارف با اطمینان گفت:
البته! لیاقت تو خیلى بیشتر از اینهاست. درس امروز این است: «هرگز با خودت قهر مکن.» هرگز مگذار دیگران وادارت کنند با خودت قهر کنى. و هرگز اجازه مده دیگران وادارت کنند خودت، خودت را محکوم کنى.
بهمحض اینکه خودت با خودت قهر کنى، دیگر نسبت به سلامت ذهن و روان و جسم خود بىاعتنا مىشوى و هر نوع بىحرمتى به جسم و روح خودت را مىپذیرى.
همیشه با خودت آشتى باش و همیشه براى جبران خطاها به خودت فرصت بده. تکرار مىکنم؛ خودت آخرین نفرى باش که در این دنیا با خودت قهر مىکنى. درس امروز من همین است.
استاد پیشانى شاگردش را بوسید و بلافاصله بدون اینکه استراحتى کند بهسمت دهکدهاش بازگشت.
چند هفته بعد به او خبر دادند که شاگرد قدیمىاش وارد مدرسه شده و سراغش را مىگیرد.
استاد به استقبالش رفت و او را دید که سالم و سرحال در لباسى تمیز و مرتب مقابلش ایستاده است.
عارف تبسمى کرد و او را در آغوش گرفت و آرام در گوشش گفت:
اکنون که با خودت آشتى کردهاى، یاد بگیر که از خودت «طرفدارى» کنى. به هیچکس اجازه نده تو را با یادآورى گذشتهات وادار به سرافکندگى کند.
همیشه از خودت و ذهن و روح و جسم خودت دفاع کن. هرگز مگذار دیگران وادارت سازند دفاع از خودت را فراموش کنى و به تو توهین کنند.
خودت اولین نفرى باش که در این دنیا از حیثیت خودت دفاع مىکنى. درس امروزت همین است.
بهترین روش درس خوندن و مطالعه مِتُد SQ3R هست
این تکنیک ۵ تا مرحله داره که سریع میرم سراغش
1- قدم اول:پیش مطالعه (survay)
خُب حالا این یعنی چی؟تو این مرحله باید مبحث مورد نظرت رو روزنامه وار بخونی و ردشی.
درواقع قرار نیست چیزی یاد بگیری.با این کار با موضوع و فضای اصلی درس آشنا میشی و آمادگی ذهنی لازم رو پیدا میکنی.
2- قدم دوم: سوال کردن (questioning)
وقتی قدم اول رو اجرا کردی ذهنت یه بستر مناسب واسه دونستن چیزای جدید ایجاد کرده.اینجاست که باید از اون مبحث سوال طرح کنی و هر چیزی که تو ذهنت ابهام ایجاد کرده رو به شکل سوال مطرح کنی.و حین مطالعه اصلی یا سر کلاس دنبال جواب باشی.این کار باعث میشه تمرکز و دقتت تو مطالعه اصلی دو چندان شه.
3 - قدم سوم:مطالعه دقیق(read)
تو این مرحله با تمرکز بالا و با هدف یادگیری کامل، مبحث مورد نظر رو مطالعه کن. متن کتاب و جزوه ها رو بخون و تمریناشو حل کن هم چنین در حین کار نکات مهم رو یادداشت کن
4- قدم چهارم: یادآوری(recall)
اینجا باید مطالبی که در مرحله قبل خوندی رو به زبون خودت و طوری که واست قابل فهم باشه برای خودت یا یه دوست یا همکلاسی بازگو کنی و توضیح بدی و خلاصه مطالبی که یادته رو تو یه برگه بنویسی
5- قدم پنجم:مرور (review)
با اجرای این مرحله از فراموش شدن مطالبی که یاد گرفتی جلوگیری میشه مغز انسان یه قانونی داره که میگه: یا از اطلاعات استفاده کن یا بریزشون دور و به خاطر همین قانون این مرحله اهمیت زیادی داره. مرورت رو باید آخر همون روز انجام بدی و آخر هفته و آخر ماه تکرار کنی.این مرور میتونه شامل بازخوانی خلاصه نویسی ها یا زدن تست و بررسیشون باشه.
1- به جمعهای ساده نپیوندید، رشد نخواهید کرد، جایی بروید که انتظارات و خواستهای عملکردی بالا است.
2- چالش رهبری در این است که قوی باشی، اما نه گستاخ، مهربان باشی، اما نه ضعیف، جسور باشی، اما نه موجب آزار دیگران، متفکر باشی، اما نه تنبل، افتاده باشی، اما نه کمرو ،سربلند باشی، اما نه مغرور، شوخ طبع باشی اما نه بدون ملاحظه.
3- بر هر حال باید رنج یکی از این دو را تحمل کنیم: درد منظم بودن یا درد تاسف.
4- روزها گران قیمت هستند. زمانیکه یک روز را خرج میکنید، یک روز کمتر برای خرج کردن دارید. پس مطمئن شوید که روزهایتان را به درستی خرج میکنید.
5- انضباط پل بین اهداف و دستاوردها هستند.
6- اگر تمایل به ریسک های غیر متعارف ندارید، مجبور خواهید بود با متعارفها کنار بیاید.
7- انگیزه چیزی است که به شما قدرت شروع را میدهد، عادت چیزی است که شما را در راه نگه میدارد.
8- موفقیت چیزی جز تمرین روزمره چند نظم ساده نیست.
9- آرزو نکن شرایط ساده تر بود، آرزو کن تو قوی تر بودی. آرزوی مشکلات کمتر نکن، آرزو کن مهارتهای بیشتری داشتی. آرزوی چالش های کمتر نکن، آرزو كن دانایی بیشتر را.
10- یاد بگیرید با چیزی که دارید خوشحال باشید و همزمان به دنبال تمام چیزهایی که میخواهید بروید.
اصطلاح سندروم اردک توسط پژوهشگران دانشگاه استنفورد بعد از بررسی پستهای مجازی چند فرد که خودکشی کرده بودند ابداع شد.
اگر به شنا کردن اردک در آب توجه کنیم ما تنها قسمتی از بدن او را میبینیم که به آرامی بر روی آب در حال حرکت است، درحالیکه متوجه تقلای این اردک که با تلاش پاهای خود را تکان میدهد تا حرکت کند، نمیشویم.
افردای هم که خودکشی کرده بودند تصاویری شاد یا نقلقولهایی امیدبخش از خود منتشر کرده بودند که به ظاهر نشان میداد آنان بسیار شاد و خوشبخت هستند، در صورتی که خارج از شبکههای مجازی و در دنیای واقعی با مشکلات روحی زیاد دستوپنجه نرم میکردند.
در واقع مبتلایان به «سندرم اردک» کسانی هستند که تلاش میکنند همواره تصویری شاد و خوشبخت از خود در فضای مجازی نشان دهند در صورتی که در دنیای واقعی با مشکلات زیادی مواجه هستند.
اگر کمی به فضای مجازی دقت کنید متوجه میشوید که متاسفانه افراد زیادی در آن مبتلا به سندروم اردک هستند که به صورت افراطی سعی در شاد نشان دادن خودشان و عکس یا فیلم گذاشتن از خوشگذرانیهایشان هستند و این تصویری دور از واقعیت را به افراد نشان میدهد که تبعات روانی و اجتماعی منفی برای جامعه به همراه دارد.
شما چه راهکار هایی برای رهاشدن ازاین سندروم پیشنهاد می کنید؟
۱- وقتی کائنات میخواد یه شروع دوباره بهت بده، معمولاً با یک پایان شروع میشه. پس درهای بسته زندگیت یک نشونه ان. نشونه این که یه جای دیگه یه در بهتر برات باز میشه. امیدت رو از دست نده.
۲- ذهن معمولاً نمیتونه فرق اضطراب و هیجان رو تشخیص بده، هروقت اضطراب به سراغت اومد، به ذهنت بگو “من خیلی هیجان زده ام” ، احساست بلافاصله تغییر میکنه.
۳- تو همونی میشی که توی ذهنت داری، همونیو جذب میکنی که احساس میکنی و همونیو خلق میکنی که تصور میکنی.
۴- یه وقتایی زندگی مثل یک تونل تاریکه. تو نمیتونی همیشه نور ته تونل رو ببینی. اما اگر فقط به حرکت ادامه بدی، به مکان بهتری خواهی رسید.
۵- رنج نباید تورو غمگین کنه، این همونجاییه که اکثر مردم اشتباه میکنن. رنج قراره تورو بیدار کنه. چون انسان زمانی بیدار میشه که زخمی بشه. قراره تورو آگاه کنه به این که چیزی درون تو نیاز به تغییر داره. رنجت رو تحمل نکن، درکش کن.
این فرصتیه که طبیعت بهت داده تا بیدار بشی. اگه حس میکنی توی مکان تاریکی مدفون شدی و فقط درد میکشی، بدون که تو یه بذر کاشته شده هستی. اینجا نقطه ی دگرگونی، رشد، قوی شدن و سبز شدن توئه.
۶- زندگی تغییر میکنه، شاید عشقت رو از دست بدی، دوستات رو از دست بدی، تیکه هایی از خودت رو گم کنی که هیچ وقت فکرشو نمیکردی. اما یهو این تیکه ها برمیگردن. عشق جدیدی وارد زندگیت میشه، دوستای بهتری میان و خود قوی تر و آگاه ترت توی آینه بهت لبخند میزنه.
۷- تو کائنات یه قانون وجود داره که میگه:
هروقت دیدی همه چیز داره بد پیش میره؛ بدون اتفاقای خوبی تو راه هستند.
انرژی قدیمی داره خودش رو پاک میکنه تا انرژی جدید وارد زندگیت بشه. وقتی هیچ چیز سر جای خودش قرار نداره، به جریان زندگی اعتماد کن. گاهی وقت ها همه چیز رو به هم میریزه تا در واقع هر چیز رو سر جای درستش قرار بده.
۱- خواب کافیتون چقدره؟
از شب قبل بدانیم چقدر خواب برایتان کافی است و ساعت خواب را مشخص کنید.
۲- دلیلتون چیه؟
یک دلیل قوی برای صبح زود بیدار شدن داشته باشید.
۳- بیدار شدی کار هات مشخصه؟
برای خودتان روتینی مشخص از قبل آماده کنید که به محض بیدار شدن انجامش دهید.
۴- کار مهم امروزت چیه؟
از شب قبل مهمترین کار روز بعد را مشخص کنید.
۵- تخت رو مرتب کن.
بعد از بیدار شدن بلافاصله تخت تان را مرتب کنید.
اگه نصف روزت رو از دست دادی برای بقیهاش اینطوری عمل کن:
۱- سیستم کمال گرایی مغزت رو برای بقیه روز خاموش کن و بگو هر چقدر برسم انجام میدم بهتر از هیچی هست.
۲- روتین ثابت انجام بده اگه داری اگه نداری مستقیم برو گزینه بعد...
۳- دوروبرت رو مرتب کن.
۴- یک برگه بردار و چند کار مهمی که واقعاً میشه تو باقی روز انجام داد رو بنویس
۵- مهمترین کار رو انتخاب کن و تا انجام ندادی دست از سرش برندار.
۶- بقیه رو به ترتیب اولویت لیست کن و برو سراغشون.